P
این وبلاگ متعلق به
سید حسین قدمی
می باشد
به نام خالق محبت
خدایا، به جامعه ام بیاموز که تنها راه به سوی تو، از زمین می گذرد، اما به من بیراهه های میان بر را نشان بده.
خدایا، به مذهبی ها بفهمان که آدم از خاک است ، بگو که: یک پدیده مادی نیز به همان ماده خدا را معنی می کند که یک پدیده غیبی، در دنیا همان اندازه خدا وجود دارد که در آخرت. و مذهب اگر پیش از مرگ به کار نیاید، پس از مرگ هم به هیچ کار نخواهد آمد.
خدایا، به من توفیق تلاش در شکست ، صبر در نومیدی ، رفتن بی همراه ، جهاد بی سلاح، کار بی پاداش، فداکاری در سکوت ، دین بی دنیا ، مذهب بی عوام ، عظمت بی نام ، خدمت بی نان، ایمان بی ریا ، خوبی بی نمود، گستاخی بی خامی ، مناعت بی غرور، عشق بی هوس ، تنهایی در انبوه جمعیت ، دوست داشتن بی آنکه دوست بداند ، روزی کن!
خدایا، مرا با ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان ، اضطراب های بزرگ ، غم های ارجمند و حیرت های عظیم را به روحم عطا کن . لذت ها را به بندگان حقیرت ببخش و درد های عزیز به جانم ریز!
خدایا، اندیشه و احساس مرا به حدی پایین میاور که زرنگی های حقیر و پستی های نکبت بار و پلید شبه آدم های اندک را متوجه شوم ، چه ، دوست می دارم بزرگواری گول خور باشم تا ، همچون اینان ، کوچکواری گول زن!
آیین مذهبی ، منش ملی ، آداب اخلاقی و باورهای فرهنگی به ما آموخته است که همه ی انسانها با فطرت پاک الهی متولد می شوند : " کُلُّ مولود یولَدُ علی الفطرةٍ الاّ اَنْ اَبَواهُ یهودانَهُ او یَنْصُرانَهُ او یمجُسانَه " هر ذره ای با فطرتش متولد می شود الا اینکه پدر و مادر او یهودی یا مسیحی یا زرتشتی است .
اما شرایط خاص حاکم بر جامعه تحت تاثیر عوامل سیاسی ، فرهنگی ، اخلاقی و ... می تواند این فطرت سالم را دستخوش تغییر و تحول کند و یا سبب انحراف یا اضمحلال این فطرت سالم گردد .
" محبت " نیز از جمله عناصر وجودی انسان است که با او متولد می شود و تحت تاثیر عوامل مختلف اجتماعی شکل می گیرد . اگر این عوامل در جهت مثبت باشد ، محبت ماندگار و پایدار می ماند در غیر اینصورت اثر وجود ی خود را از دست می دهد .
خانواده به عنوان نخستین محیط اجتماعی نقش مؤثری در شکل گیری محبت دارد . کودک در خانواده علاوه بر آداب معاشرت ، اخلاق ، نزاکت ، وفاق و همدلی ، همیاری و دوستی ، هنر مهرورزیدن و محبت به دیگران را نیز می آموزد . برای آموزش محبت به کودکان یا ترغیب و تشویق آنان به مهرورزی ، بهتر است به او فرصت دهیم تا محبت را به طور غیر مستقیم و عملی بیاموزد . زیر آموزشی که از راه غیر مستقیم و عملی صورت گیرد ، بی شک پایدارترین ، ماندگارترین و مؤثرترین نوع یادگیری است .
معلم ومدرسه نیز نقش مؤثری در شکل گیری محبت در کودکان ، نوجوانان و جوانان ایفا می کنند . معلمان علاوه بر آموزش علوم و فنون و پرورش ذهن ، به رشد و تعالی صفات و روحیات کودکان ، نوجوانان و جوانان نیز کمک می کنند . تأثیر شخصیت معلم بر روی دانش آموزان قابل انکار نیست . او می تواند با اعمال ، رفتار ، سخنان و برخورد خود ، محبت را در وجود دانش آموزان متجلی کند و تا همیشه این احساس مقدس را در آنان زنده نگه دارد .
با توجه به عوامل مؤثر در آموزش محبت ، موانع متعددی در این زمینه وجود دارد که به اختصار می توان به ذکر برخی از این موانع پرداخت :
1 – عدم شناخت و مطالعه و دقت در زندگی بزرگان دین به خصوص انبیاء و اولیاء و ائمه ی معصومین (ع) که بهترین معلمان اخلاق بوده اند و مردم را به محبت سفارش کرده اند .
2 – عدم آموزش صحیح "مهرورزی" در خانواده ، مدرسه و اجتماع : کودکان ، نوجوانان و جوانان هرگز محبت را به عنوان یک موضوع آموزشی نیاموخته اند و برخورداری از این رفتار پسندیده را ضروری تشخیص نداده اند .
3 – احساسات و عواطف همواره در تکوین شخصیت افراد نقش مؤثری داشته است و مهربانی و احترام به شخصیت افراد به خصوص نسل جوان سبب ترغیب این قشر به ارزشها و باورهای مبتنی بر جامعه است ، در حالی که قشر جوان و نوجوان ما بیشتر مورد حقارت قرار می گیرد تا احترام . به همین دلیل او بسیاری از رفتارهای خود از جمله محبت و مهرورزی را پنهان میکند تا مبادا مورد توبیخ و سرزنش قرار گیرد .
4 – مشکلات اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و ... از جمله عواملی است که متاسفانه سبب خمود و نگرانی در بین خانواده ها شده است . به همین دلیل معمولاَ پدر و مادر خانواده که برای بهبود وضعیت اقتصادی تلاش مضاعف می کنند ، با چهره ای خسته ، غمگین و افسرده در خانواده ظاهر می شوند و فرصتی برای ابراز محبت ندارند که کودکان و نوجوانان بتوانند محبت را از آنان بیاموزند . فرزندان کمتر چهره ی شاداب و متبسم آنان را دیده اند و کمتر سخنان پرمهر آنان را شنیده اند
5 – سنت نسلهای گذشته ی ما مبتنی بر محبت و مهرورزی بوده است و این در آثار به جای مانده ی گذشتگان کاملاَ مشهود است . اما فرزندان امروز این مرزو بوم دچار نوعی از خودبیگانگی شده اند و با آثار کهن پیشینیان قطع ارتباط کرده اند و هیچ تمایلی به مطالعه ی اینگونه آثار که سرشار از سفارش به محبت است ندارند .
6 – نسل امروز ما تصوردرستی از محبت و دوستی ندارد و این رفتارهای پسندیده را حاصل کسب منافع دیگران می بیند . او به محبت و دوستی دیگران اعتماد ندارد و پایان همه ی محبتها و دوستی را ناخوشایند می پندارد.
آیین مذهبی ، منش ملی ، آداب اخلاقی و باورهای فرهنگی به ما آموخته است که همه ی انسانها با فطرت پاک الهی متولد می شوند : " کُلُّ مولود یولَدُ علی الفطرةٍ الاّ اَنْ اَبَواهُ یهودانَهُ او یَنْصُرانَهُ او یمجُسانَه " هر ذره ای با فطرتش متولد می شود الا اینکه پدر و مادر او یهودی یا مسیحی یا زرتشتی است . اما شرایط خاص حاکم بر جامعه تحت تاثیر عوامل سیاسی ، فرهنگی ، اخلاقی و ... می تواند این فطرت سالم را دستخوش تغییر و تحول کند و یا سبب انحراف یا اضمحلال این فطرت سالم گردد .
" محبت " نیز از جمله عناصر وجودی انسان است که با او متولد می شود و تحت تاثیر عوامل مختلف اجتماعی شکل می گیرد . اگر این عوامل در جهت مثبت باشد ، محبت ماندگار و پایدار می ماند در غیر اینصورت اثر وجود ی خود را از دست می دهد . خانواده به عنوان نخستین محیط اجتماعی نقش مؤثری در شکل گیری محبت دارد . کودک در خانواده علاوه بر آداب معاشرت ، اخلاق ، نزاکت ، وفاق و همدلی ، همیاری و دوستی ، هنر مهرورزیدن و محبت به دیگران را نیز می آموزد . برای آموزش محبت به کودکان یا ترغیب و تشویق آنان به مهرورزی ، بهتر است به او فرصت دهیم تا محبت را به طور غیر مستقیم و عملی بیاموزد . زیر آموزشی که از راه غیر مستقیم و عملی صورت گیرد ، بی شک پایدارترین ، ماندگارترین و مؤثرترین نوع یادگیری است . معلم ومدرسه نیز نقش مؤثری در شکل گیری محبت در کودکان ، نوجوانان و جوانان ایفا می کنند . معلمان علاوه بر آموزش علوم و فنون و پرورش ذهن ، به رشد و تعالی صفات و روحیات کودکان ، نوجوانان و جوانان نیز کمک می کنند . تأثیر شخصیت معلم بر روی دانش آموزان قابل انکار نیست . او می تواند با اعمال ، رفتار ، سخنان و برخورد خود ، محبت را در وجود دانش آموزان متجلی کند و تا همیشه این احساس مقدس را در آنان زنده نگه دارد .
با توجه به عوامل مؤثر در آموزش محبت ، موانع متعددی در این زمینه وجود دارد که به اختصار می توان به ذکر برخی از این موانع پرداخت :
1 – عدم شناخت و مطالعه و دقت در زندگی بزرگان دین به خصوص انبیاء و اولیاء و ائمه ی معصومین (ع) که بهترین معلمان اخلاق بوده اند و مردم را به محبت سفارش کرده اند .
2 – عدم آموزش صحیح "مهرورزی" در خانواده ، مدرسه و اجتماع : کودکان ، نوجوانان و جوانان هرگز محبت را به عنوان یک موضوع آموزشی نیاموخته اند و برخورداری از این رفتار پسندیده را ضروری تشخیص نداده اند .
3 – احساسات و عواطف همواره در تکوین شخصیت افراد نقش مؤثری داشته است و مهربانی و احترام به شخصیت افراد به خصوص نسل جوان سبب ترغیب این قشر به ارزشها و باورهای مبتنی بر جامعه است ، در حالی که قشر جوان و نوجوان ما بیشتر مورد حقارت قرار می گیرد تا احترام . به همین دلیل او بسیاری از رفتارهای خود از جمله محبت و مهرورزی را پنهان میکند تا مبادا مورد توبیخ و سرزنش قرار گیرد .
4 – مشکلات اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و ... از جمله عواملی است که متاسفانه سبب خمود و نگرانی در بین خانواده ها شده است . به همین دلیل معمولاَ پدر و مادر خانواده که برای بهبود وضعیت اقتصادی تلاش مضاعف می کنند ، با چهره ای خسته ، غمگین و افسرده در خانواده ظاهر می شوند و فرصتی برای ابراز محبت ندارند که کودکان و نوجوانان بتوانند محبت را از آنان بیاموزند . فرزندان کمتر چهره ی شاداب و متبسم آنان را دیده اند و کمتر سخنان پرمهر آنان را شنیده اند
5 – سنت نسلهای گذشته ی ما مبتنی بر محبت و مهرورزی بوده است و این در آثار به جای مانده ی گذشتگان کاملاَ مشهود است . اما فرزندان امروز این مرزو بوم دچار نوعی از خودبیگانگی شده اند و با آثار کهن پیشینیان قطع ارتباط کرده اند و هیچ تمایلی به مطالعه ی اینگونه آثار که سرشار از سفارش به محبت است ندارند .
6 – نسل امروز ما تصوردرستی از محبت و دوستی ندارد و این رفتارهای پسندیده را حاصل کسب منافع دیگران می بیند . او به محبت و دوستی دیگران اعتماد ندارد و پایان همه ی محبتها و دوستی را ناخوشایند می پندارد.
حدیث و شعر |
|